با تشنگي مفرط و جانكاه زير آب
سرگرمي اش شده رصد ماه زير آب
ما شكوهمند و قشنگي كه يك نهنگ
در چشم اوست مثل پركاه زير آب
دريا سكوت كرده براي تلافي
ماه و نهنگ خنده كوتاه زيرآب
فرقي نمي كند كه كجا عاجزت كند
عشق است گاه روي زمين گاه زير آب
قبري برايشان متصور نشد كسي
گاهي كنار ساحل و ناگاه زير آب
تيري به باله مي خورد ورد خونشان
دالان قرمزي است يك راه زير آب
از درد عشق وباله ي زخمي و آب شور
سرگذشته است يك چاه زير آب
حالا سه هفته است كه بالا نيامده است
دريا بخار مي شود از آه زير آب